درسی و تجربهای خواهد بود که تئاتر دوباره به خودش بیاید
آقای غریب پور تأثیر ویروس کرونا، در عرصهٔ تئاتر و سینما را اینگونه بیان کردند:
طبیعی است که یک بیماری همهگیر میتواند هم تأثیرات سازندهای داشته باشد هم تأثیرات مخرب. من تأثیرات مخرب را نمیگویم به دلیل اینکه همه میدانند که خیلی از هنرمندان به خصوص کسانی که در عرصة تئاتر هستند فعالیتشان مختل شده است و تا بتوانند به روال عادی برگردند یکی دو سال طول میکشد. بعد از اینکه واکسن کرونا آمد و داروها کشف شد، زمان میبرد تا تئاتر دوباره جان تازه بگیرد.
ولی نکته مهم و مثبت به نظر من این است که در این دوران خیلیها در مواجهه به ماهیت کارشان، راجع به تأثیر کارشان، راجع به خلاء کارشان در جامعه متوجه نکات ارزشمندی شدند. متوجه شدند که به هرحال یک تشنگی برای دیدن آثار وجود دارد. سالنها و رفتن در تماشاخانهها تبدیل به یک عادت خوب فرهنگی شده و بعد از این قضیه طبعاً در مورد رویکرد مخاطبان به تئاتر و سینما و فعالیتهای فرهنگی بسیار بیشتر خواهد بود.
تجربهای که در پس از شیوع طاعون صورت گرفت مؤید گفتة من است که در دورانی که شکسپیر در جهان تئاتر حضور پیدا کرده بود دو سال تماشاخانههای انگلیس تعطیل بودند، بعد از آن اتفاق بزرگی که افتاد حیاتی شدن تماشاخانهها است.
ما در خانواده تئاتر مشکل عامی داشتیم و آن این بود که بعضی از تئاترها با استقبال روبرو نمیشدند، بعضی از تئاترها با آوردن چهرههای حتی ورزشی یا نسبتاً مشهور گیشه را در واقع پرتحرک میکردند.به هرحال این درسی خواهد بود و تجربهای خواهد بود که تئاتر دوباره به خودش بیاید.
در زمینه سینما هم همینطور است: وقتی نگاه میکنیم در سینما تجربه با هم بودن در یک سالن با جمعیتی که شاید 99٪از آنان را نمیشناسید ولی لحظاتی مشترکاتی با این جمعیت پیدا میکنید در خنده و متأثر شدن و حتی گریه که هرگز این اتفاق در حالت عادی که شما فیلم را به تنهایی یا با خانواده پای تلویزیون میبینید اتفاق نمیافتد. بنابراین خلاء این احساس هم بعد از مدتی چنان نمود خواهد یافت که باز فیلمها با استقبال روبرو خواهند شد.
من امروز در خبرها خواندم که سینماهای چین فعالیتشان را آغاز کردند و فروششان خیلی بالا رفته است، در حالی که سرچشمه کرونا از چین است، و این نشان میدهد که در واقع قرنطینه این احساس و این خلاء را در آنجا و در میان جمعیت میلیاردی چین به وجود آورده است که این اجتماعات لازم است و باید دوباره از نو آن را تجربه کنند.
رفتن به نمایشگاهها، خواندن کتاب، حتی اجتماعات، حتی قدم زدن، حتی رستوران رفتن و نظایر این را هم شامل میشوند، زندگی عادی ما کلاً مختل شده است.ممکن است در ایران نیاز به رفتن به رستوران و بار و نظایر اینها کم باشد، ولی در جاهایی مثل اروپا و آمریکا در حقیقت میتوان گفت برنامه روزانه آدمها مختل شده است.
در وین، به خصوص وین را میگویم چون از نزدیک شاهد بودم، کافهها محل خواندن کتاب، تبادل نظر، عقد قراردادها، مذاکرات و نظایر اینها است و در حقیقت یک اداره غیر رسمی از شهروندان سلب شده است، و این امکان طبیعی است که وقتی سلب میشود تأثیرات مخرب روی روان و همه چیز میگذارد. بنابراین باید از زاویه دیگری نگاه کنیم که ارزشهایی که ما به آنها عادت کرده بودیم و برایمان بیتفاوت بود، دوباره بعد از این بیماری و در این دوران فوقالعاده سخت چگونه میتوانیم هم ارزیابی کنیم هم بهبود ببخشیم و هم ارتقاء کیفی و کمی بدهیم، که من معتقدم بعد از یک مدتی این اتفاق خواهد افتاد.