گفتگو با مسعود ناصری، هنرمند نقاش و مدیر کل امور هنری فرهنگستان هنر
نظر شما درباره تأثیر هنر بر کرونا و کرونا بر هنر چیست
همچنین از نظر جناب عالی راههای برونرفت از مشکل کرونا چیست؟
من نه به عنوان کسی که این موضوع را مطالعه کرده و زیر نظر دارد بلکه به عنوان کسی که در فرهنگستان هنر و در بعضی گروههای هنری فعالیت دارم، از روی تجربهای که دارم صحبت خواهم کرد.
همان طور که در فراخوان پژوهشکده هنر هم آمده است یک تقسیمبندی علیالحساب وجود دارد:
اول اینکه هنر هنرمندان هم مثل بخشهای دیگر جامعه تحت تأثیر موضوع همهگیری ویروس کرونا است. دوم اینکه ساحت گفتگوی من مربوط به فرهنگ خودمان و ایران است، از آن طرف مرزها خبری نداریم، و اینکه گردش اقتصادی، گردش مالی، سیستم آموزشی، سیستمهای بهداشتی ما با تمام جهان فرق دارد، یکی از دلایل آن تحریمهایی است که وجود دارد و وضعیت ما، احتمالاً، با جاهای دیگر کمی متفاوت است.
همان طور که میبینم، در چند وقت اخیر، کرونا احتمالاً در ساحت هنری، و در خلق اثر هنری تأثیراتی را گذاشته است، همچنین در ارائه و نمایش آثار هنری تأثیر دارد.
در اقتصاد هنر، بر معیشت هنرمندان ایران تأثیر جدی گذاشته و وضعیت عجیبی را درست کرده است؛ این شامل تمام هنرهای موجود است: هنرهای سنتی، هنرهای تجسمی، سینما و فیلم و موسیقی، شعر و ادبیات، عکاسی و هنرهای جدید یا به عبارتی هنرهای تصویری و دیجیتال و ... .
به نظر میرسد زمان خیلی در موضوع همهگیری ویروس کرونا مهم است، به این جهت که ظاهراً ما در فواصل مختلف درک متفاوت و واکنش متفاوتی نسبت به این ماجرا داریم.
برای مثال، قبل از نوروز سال 99، طی یکی دو ماهی که در ایران اعلام شد کرونا آمده است بسیاری از ما نمی دانستیم چه اتفاقی افتاده است، فقط خبرهای رسانههای ملی، صدا و سیما و جاهای مختلف را دنبال میکردیم. جامعه و هنرمندان هم نسبت به آن درک خاصی نداشتند.
درباره اهمیت زمان باید گفت، رابطه زمان با درک ما نسبت به موضوع است که اهمیت پیدا میکند؛ درک ما نسبت به اتفاقی که در حال رخ دادن است.
در ماههای اولیه، 3 تا 4 ماه اول، در ایران با رفتارهای احساسی و هیجانی هنرمندان نسبت به این ماجرا روبرو بودیم، البته بخشی هم گرتهبرداری و تأثیرپذیری از هنرمندان دیگر کشورها هم بود؛ اما به نظر میرسد که یک جاهایی احساسی و هیجانی بود، یک جاهایی جدی بود، یک جاهایی شوخی بود و یک جاهایی همدلانه. مثلاً اجراهایی که مربوط به پشت بامها میشد، مربوط به موسیقی در بالکنها شد یا کاریکاتورهایی که درمیآمد یا بعضی هنرمندان نسبت به رعایت کردن مقررات بهداشتی فعالیتهایی را انجام دادند این مربوط میشد به روزهای اولیه که دقیقاً نمیدانستیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. درک ما متفاوت بود.
همان طور که در زمان به جلو میآییم، بعد از 4 ماه، در یک ماه اخیر و در حال حاضر میبینیم که هم خود ما شخصاً درک جدیدی از ماجرای ویروس کرونا و این همهگیری داریم هم حکومت، هم سیستمها، هم نهادهای خصوصی و نهادهای دولتی درک دیگری نسبت به این ماجرا دارند پیدا میکنند.
پس نه تنها زمان برای درک ما متفاوت شده، درک ما در این زمان متفاوت شده، خود زمان هم نزد همة ما تعریف جدیدی یافته است.
ولی در ماههای اخیر برخورد هنرمندان جدّیتر شده و هنرمندان کمی از آن حالت احساسی خارج شدند و سعی در بازیابی گونة دیگری از خلق اثر هنری و ارائه آن دارند. برای مثال، لایوها یا گفتگوهای جدّی هنر، گفتگوهای جدّی فرهنگ در شبکههای مجازی اتفاق افتاد یا افتتاح بعضی نمایشگاههای مجازی ـ تجسمی اتفاق افتاد یا کنسرتهای مجازی سعی کردند شکل جدیدی را پیدا کنند.
به هرحال، حتی نمایشگاههای انفرادی هم که در یک هفته اخیر دعوت شدیم؛ هم به صورت مجازی و هم فیزیکی اقبال کمتری هم داشته است.
در حال حاضر، رفتار و واکنش ما متفاوت شده است. برای همین، باز تأکید میکنم، زمان در این ماجرا خیلی مهم است، و اینکه ما با این ماجرا چطور میخواهیم برخورد کنیم.
در جمعبندی این بخش از گفتگو میتوان این طور گفت که هم ما، هم بخش جامعة ما، و هم هنرمندان هنوز در حال تجربه هستیم و دقیقاً نمیدانیم چه اتفاقی افتاده است، این نظر شخصی من است.
و شبیه آن لحظههایی است که آدم تعادلش بهم میخورد، تا بیاید به استقرار جدید برسد در آن لحظهها نمیتوانیم درک کنیم وضعیتمان چگونه است؛ شبیه به لحظه زلزله است. بیشتر آدم ترجیح میدهد برای زنده ماندن و استقرار تلاش بکند، و درک خاصی از وضعیت موجود خودش ندارد برای همین به نظر میرسد ما هنوز در حال تجربه کردن هستیم.
برای همین میشود درباره مقالات علمی یا مقالات پژوهشی در رابطه با کرونا و هنر بیشتر انتظار مستندنگاری داشته باشیم تا درک عمیق و ارائه نظریههای دقیق هنری.
به نظرم مستندنگاری و مستندسازی میتواند نتیجه خوبی داشته باشد؛ در آن چیزهایی را ثبت بکنیم و باید درک ما از وضعیت موجود عمیقتر شود.
در بخش مربوط به معیشت و اقتصاد و هنر حتماً وضعیت را میدانید؛ آنجایی که مربوط به هنرمندان و کارهای وابسته به هنر است وضعیت خوبی نداریم. خیلی از هنرمندان، البته میدانم در صنفهای مختلف این اتفاق افتاده است، مثالش روزنامهنگاری و مطبوعات است ولی در هنر هم همین اتفاق افتاده و بسیاری از کسب و کارها تعطیل شدند، معطل ماندند، به عبارتی معلق ماندند.
و این دوباره به علت همان شبه زلزلهای است که اتفاق افتاده و هنوز استقرار نداریم.
پرواضح است که آثار هنری دوباره مورد نظر و مورد احتیاج مخاطب قرار میگیرد، یعنی مخاطبان خودش را پیدا میکند و آدمی و جوامع، به اندازهای که قبل از کرونا به اندازه وسع خود نسبت به هنر توجه داشتهاند، بعد از آن هم خود به خود به هنر توجه خواهد کرد و به محصولات هنری نیاز خواهد داشت.
منتها حالا هر کشوری بنا به توسعهیافتگی یا مقدار توجهش به هنر، همان نسبت توجه را به هنر خواهد داشت و در نتیجه محصولات هنری مورد نیاز دوباره برمیگردند به چرخه درخواست مخاطب و به چرخه اقتصاد هنر.
ولی نحوه ارائه اینها مهم است که هنوز نتوانستیم یا هنرمندان نتوانستند این را پیدا کنند یا جامعه هنوز کمی اولویتهایش با ماجرای کرونا تغییر پیدا کرده است.
این اولویتها در یک جایی در یک خطی که باز تغییرهای کمتری اتفاق بیفتد جابجا خواهد شد و دوباره ما سراغ تهیه محصولات هنری خواهیم رفت. ولی این فاصله، فاصلهخطرناکی است و ممکن است بسیاری از هنرمندان، نهادها یا گروههای هنری، مخصوصاً نهادهای خصوصی، را تحت شعاع قرار داده و خیلی از آنها را در حد تغییر رفتار و بلکه از بین رفتن پیش ببرد.
دیگر اینکه ـ من دوباره تأکید میکنم روی زمان ـ ما فرصت بیشتری نیاز داریم تا بتوانیم زیست انسانی را مورد ملاحظه قرار دهیم؛ با توجه به تحت تأثیر قرار دادن کرونا یا این همهگیری.
اگر بتوانیم زیست انسانی را درست مورد پِژوهش قرار دهیم بخش هنر هم داخلش اضافه میشود.
مثالی بگویم: جامعهشناسان یا فلاسفه یا کلاً بخشهای علوم انسانی باید بتوانند سؤال کنند که آیا بعد از کرونا یا در حین کرونا تنهاییها بیشتر شده است؟ آیا بیشتر خواهد شد؟ آیا این تنهایی به فردیت آدمها ارتباط خواهد داشت؟ آیا فردیت آدمها استقلال بیشتری پیدا میکند؟ و آیا آدمها نسبت به خودشان و اطرافشان هستیشناسی بهتری خواهند داشت؟ اینها سؤالات اساسی هستند که هنر هم کنار اینهاست، و زمان لازم برای این ماجرا هنوز فراهم نشده.
اینها تغییرات اساسی هستند که خود به خود آیینهوار در هنر هم منعکس خواهند شد.
البته ممکن است هنر به این فرایند بیشتر کمک کند. ماجرای تنهایی به ماجرای رابطه ما با تنهایی، رابطه ما با فردیت هنر کمک بیشتری هم بکند. یک جاهایی تحت تأثیر قرار بگیرد و یک جاهایی کاملاً تأثیرگذار باشد.
خاصیت هنر، این است که خلق اثر توسط هنرمند صورت بگیرد و نهایتاً هنرمند از یک درونآگاهی، که رابطه مستقیم با جامعه هم دارد، بیاید و از طریق آثار هنری ارتباط بگیرد با مخاطب. یعنی هنرمند، نهایتاً، نیاز به ارتباط از طریق اثر هنری با مخاطب دارد.
چیزی که در کرونا جالب است این است که این ویروس همهگیر بین انسانها فاصله انداخته است، هم به لحاظ فیزیکی هم معنوی هم به لحاظ فکری و روحی. از منظرهای مختلف فاصله انداخته، انگار وظیفه کرونا فاصله انداختن بین انسانهاست.
در واقع، واژه «فاصله» بعد از کرونا بین ما انسانها معنی جدیدی پیدا خواهد کرد، و متفاوت خواهد بود با فاصلهای که قبلاً داشتیم، قبل از اینکه کرونا بیاید.
هنر، در واقع، بخشی از این شخصیت کرونا مبنی بر فاصله انداختن بین انسانها را به نحوی بازتعریف خواهد کرد، که با این فاصله به چه شکل است و این فاصله چه شکلی میتواند باشد.
هنر به این بخش میتواند کمک کند و اینکار را خواهد کرد؛ یعنی بازتعریف جدید فاصله بین انسانها توسط هنرمند نمایان خواهد شد، توسط هنر نمایان خواهد شد و البته تکنولوژی نقشی جدی در این زمینه بازی میکند. به عبارتی، هنر جایگاه زبان ارتباطی بین انسانها را همچنان حفظ خواهد کرد و تعریف فاصله را به ما نشان خواهد داد؛ اینکه تعریف جدید چه شکلی است.
من به عنوان یک نقاش که اثر هنری خلق میکند صحبت کردم نه کسی که از بیرون نگاه میکند.